printlogo


شکست آمریکا در نمایش فریب
کد خبر: 3266
دیدار آبه شینزو، نخست‌وزیر ژاپن با رهبر انقلاب که به نظر می‌رسد حداقل برای مدتی همچنان تیتر اول بسیاری از رسانه‌ها باشد، واجد ارزش قابل‌توجهی بود که قطعا باعث خواهد شد این دیدار و سخنان رهبر انقلاب در تاریخ سیاسی ایران ثبت شود
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی انقلاب نیوز،دیدار آبه شینزو، نخست‌وزیر ژاپن با رهبر انقلاب که به نظر می‌رسد حداقل برای مدتی همچنان تیتر اول بسیاری از رسانه‌ها باشد، واجد ارزش قابل‌توجهی بود که قطعاً باعث خواهد شد این دیدار و سخنان رهبر انقلاب در تاریخ سیاسی ایران ثبت شود، همان‌گونه که در این یکی‌دو روز خیلی‌ها این دیدار را با دیدار تاریخی امام خمینی (ره) با «ادوارد شواردنادزه»، آخرین وزیر امور خارجه شوروی پس از پیام معروف به گورباچف مقایسه کردند. اما اینکه چرا رفتار و سخنان آیت‌الله العظمی خامنه‌ای که ادامه سیاست کلی نظام در مواجهه با برجام و عهدشکنی ایالات متحده بود، واجد ارزش تاریخی است، نیازمند واکاوی و بررسی است.

نماد عقلانیت سیاسی

 

الف: ایران به معنای کلیت نظام سیاسی از رهبری تا بقیه ارکان، تصمیم گرفته در مواجهه با شرایط حاصل‌شده در برجام، تعهدات خود را به‌صورت مرحله‌به‌مرحله و گام‌به‌گام کاهش دهد و البته متذکر شده در هر مرحله‌ای که آمریکا و اروپا مسیر خود را عوض کنند، ایران نیز به تعهدات مندرج در برجام متعهد خواهد شد. این اقدام دارای چند وجه مهم است؛ اولاً ایران در برجام امتیازاتی داده و امتیازاتی گرفته، حالا که تعهداتش باقی مانده و ستانده‌هایش از بین رفته است، باید به نقطه‌ای بازگردد که حداقل درمقابل تحریم‌های سنگین امروز، برگ‌های برنده سابق یعنی توان هسته‌ای پیش‌برنده و بازدارنده معنا گرفته و به اصطلاح به‌عنوان گزینه روی میز قرار گیرند، لذا طبق همان مسیری که مرحله‌به‌مرحله امتیازات داده شده، این امتیازات بازخواهند گشت و ایران قوت هسته‌ای خود را دوباره به دست می‌آورد. انتخاب فرآیند مرحله‌به‌مرحله به علت ارائه فرصت به غربی‌ها برای تجدیدنظر است تا حجت بر آنها تمام شود. علت دوم مهم‌تر است، چراکه برای آینده ایران اهمیت استراتژیک دارد. واضح است در شرایطی که ایران متعهد باقی مانده و امتیازات زیادی هم ارائه کرد و در مقابل آمریکا در موضع اعمال تحریم ایستاده است، هرگونه مذاکره‌ای خارج از برجام مسیر غلطی را درخصوص ایران می‌گشاید و این باب باز می‌شود که با ایران می‌توان مذاکره کرد، بعد زیر میز زد و بدون بازگشت به شرایط قبلی مذاکره جدیدی را آغازکرد. ناگفته نماند که این نوع مواجهه با برجام به معنای تایید صد درصد این توافق از سوی همه به‌ویژه برخی مسئولان و به مصداق رهبری نیست، اما خب تصمیمی که رئیس دولت و همکارانش در قوه مجریه گرفته‌اند و مصوبه مجلس را هرچند با اشکال و ابهام پشت خود دارد، نباید به سادگی نادیده گرفته شود و با وجود ایرادات فراوان و با مدنظر قرار دادن اینکه نتوانسته مطالبات عمومی مردم که رفع تحریم در قبال محدودیت‌های هسته‌ای بود را برآورده کند، باید به‌عنوان محور اقدام مورد توجه قرار گیرد.

 

چرا مذاکره نمی‌کنیم؟

 

ب: رهبری در دیدار با آبه شینزو مبتنی‌بر همین نگاه ذکرشده، از ریشه، پاسخ به پیام ترامپ را رد می‌کنند؛ اقدامی که دارای پشتوانه منطقی بزرگی است. اولاً همچنان‌که رهبری گفتند، ترامپ صادقانه به دنبال مذاکره نیست، که اگر بود، همزمان با فرستادن میانجی، تحریم‌های جدیدی را اعمال نمی‌کرد. ثانیاً ترامپ دارای مواضع متناقض و متفاوت است و در لحظه و بنا به منافع خود ممکن است هر تصمیمی بگیرد. نمونه بزرگ آن همین ماجرای فرستادن نخست‌وزیر ژاپن است. در شرایطی آبه شینزو رسماً با پیام ترامپ وارد تهران شده و برای مذاکره در همین مورد به دیدار رهبری رفته، بعد از شکست پروژه میانجی‌گری و پاسخ منفی رهبر انقلاب، ترامپ در توئیتر اعلام می‌کند آماده مذاکره با ایران نیست و به عجیب‌ترین حالت ممکن پشت فرستاده خود را خالی می‌کند. این اقدام او به خوبی نشان می‌دهد که واکنش رهبری به میانجی‌گری نخست‌وزیر ژاپن تا چه حد درست و منطقی بوده است. ثالثاً ترامپ نشان داده که در عمل به هیچ قاعده و قانون و توافقی پایبند نیست و هیچ تضمینی وجود ندارد که امروز مذاکره کند و فردا زیر همان میز نزند. مذاکرات با کره شمالی و توافق با «اون» نمونه دم‌دستی این رفتار است.

 

تمنای مذاکره نه تهدید به جنگ

 

ج: این استدلال بارها بررسی شده که گزینه آغاز درگیری با ایران همچنان روی میز نیست و آمریکایی‌ها حتی بنای این اقدام را هم ندارند، چراکه هم آمریکا از تبعات این اقدام نگران است و بیشتر از آن، متحدین این کشور در منطقه از واکنش ایران هراسان خواهند شد. حالا و پس از طرح موضوعات مختلف از سوی آبه شینزو مشخص شد که او نیامده بود بگوید یا مذاکره کنید یا آماده جنگ باشید و در عوض او در سفر خود به تهران و در دیدار اصلی خود یعنی دیدار با آیت‌الله خامنه‌ای به تمنای آغاز مذاکره آمده بود و اساساً دوباره تاییدی بر اینکه آینده مناسبات منطقه به سمت جنگ نخواهد رفت و تنها علت آن نیز قوت بازدارندگی دفاعی ایران است، چنانکه اگر در اقتصاد هم شرایط به همین صورت بود، احتمالاً هرگز تحریم‌ها به این شکل علیه ایران وضع نمی‌شد.

 

نقش اول نمایش در تهران

 

د: ژاپن هفته گذشته جایگزین عمان شده بود و آبه شینزو دقیقاً نقشی را برعهده گرفته بود که سلطان قابوس در سال ۹۱ برعهده داشت. این تغییر میانجی به نظر می‌رسد دو دلیل عمده داشته باشد؛ یکی اینکه عمان خودش دیگر تمایل ندارد میانجی رابطه‌ای باشد که یک بار تست شده و نتیجه آن تاریک و ناامیدکننده بوده و دوم اینکه ژاپن به‌عنوان کشوری پیشرفته انتخاب شده تا در یک نمایش طراحی‌شده به مردم ایران این پیام منتقل شود که اگر می‌خواهید مثل ژاپن شوید، باید متحد آمریکا و گوش‌به‌فرمان این کشور باشید.

ه‌: این نمایش البته به همین‌جا ختم نمی‌شود. دستان خالی شینزو که به خوبی معلوم و مشخص بود دلیل مهمی بر جدی نبودن سفر او به تهران است، چنانکه به نظر می‌رسد این سفر بیشتر برای گرفتن ژست صلح‌دوستی و تمایل به مذاکره از سوی ترامپ صورت گرفت و در عمل هیچ کارکرد دیگری نداشت. نخست‌وزیر ژاپن در حالی به تهران آمده بود که برای نشان دادن حسن‌نیت آمریکا هیچ گزینه‌ای برای ارائه نداشت و طبیعی بود که در مقابل این دستان خالی، پاسخی اینچنین بگیرد. از این‌رو کارشناسان پس از دیدار شینزو با رهبر انقلاب، واکنش ایران را طبیعی و صحیح خواندند و غیر از این واکنش را غیرمنطقی توصیف کردند.

 

حمله به نفتکش‌ها پرده دوم نمایش آمریکا

 

و: گزاره دیگری که این نمایشی بودن را تقویت می‌کند، هدف قرار گرفتن دو نفتکش حامل محموله‌های نفتی برای ژاپن در دریای عمان همزمان با مذاکرات نخست‌وزیر ژاپن و رهبر انقلاب است. در تحلیل اینکه چه کسی مبادرت به این اقدام کرده، چند گزینه محتمل و قابل‌تصور است. از دید آمریکایی‌ها که بلافاصله و بدون سند و مدرک اظهارنظر کردند، ایران گزینه اول است؛ گزینه‌ای که هیچ عقل سلیمی آن را تایید نمی‌کند، چراکه اولاً هیچ سندی درباره آن وجود ندارد، ثانیاً ادعای آمریکایی‌ها را فرمانده کشتی از ریشه مردود دانسته است و ثالثاً این سوال بی‌پاسخ است که چرا ایران در میانه مذاکره صمیمانه آن هم با ژاپن باید به چنین اقدامی دست بزند؟ از این‌رو طرح ایران به‌عنوان عامل کاملاً نشان‌دهنده یک صحنه‌سازی است و موید اینکه حضور شینزو در تهران پرده اول نمایش بود و انفجارها پرده دوم. در این میان اما سه گزینه دیگر به‌عنوان عامل محتمل قابل‌بررسی هستند.

اول آمریکا که می‌خواهد منطقه را ناامن و آماده درگیری نشان دهد و ایران را مجبور سازد به پیام کم‌رمق، بدون پشتوانه و بسیار ضعیف شینزو پاسخ مثبت دهد. بعد از سخنان شینزو درخصوص احتمال وقوع درگیری تصادفی در منطقه، وقوع چنین اتفاقی نشان می‌دهد که سناریونویس از یک طرف به شینزو گفته چنین حرف‌هایی را بزن و از سوی دیگر دو نفتکش را مورد هدف قرار داده است.

دوم اسرائیل که تمام تلاش خود را کرده تا منطقه را ناامن و عامل این ناامنی را هم ایران معرفی کند. این رژیم امروز مسئول تخریب روابط ایران با دیگر کشورها شده و بعید نیست این اقدام نیز مانند بسیاری از اقدامات تروریستی در منطقه طراحی آنها باشد.

سومین احتمال دست داشتن عربستان و امارات در این اتفاق است؛ دو کشوری که خصومت عمیقی با ایران دارند و می‌خواهند به هر روشی که شده ایران را تحت فشار بگذارند و عامل ناامنی معرفی کنند و چه بهتر که بیایند و کشتی متعلق به میهمان ایران را هدف قرار دهند تا به اصطلاح هم زهر خود را بریزند و هم ایران را به چالش بکشانند.

منبع: فرهیختگان


انتهای پیام/
لینک مطلب: http://enghelab-news.ir/News/item/3266