printlogo


فیلمی یکرنگ از کارگردانی رنگارنگ + عکس
فیلمی یکرنگ از کارگردانی رنگارنگ + عکس
کد خبر: 609
باید خدا را شکر کرد، فیلمی که ۱۳ مهرماه سال جاری با حضور سردار حاج قاسم سلیمانی کلید خورد، حالا اثری است که می شود آن را تبلیغ کرد و درباره اش به خوبی نوشت.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی انقلاب نیوز،سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر از ۹ بهمن ماه با برگزاری آئین افتتاحیه بصورت رسمی کار خود را آغاز کرد و جشن سال جدید سینمای ایران فرا رسید. همانند سال‌های گذشته، مشرق در ایام برگزاری جشنواره، نقدهای مختلف و متنوعی از منتقدان و صاحب‌نظران این حوزه را بر فیلم‌های در حال اکران منتشر خواهد کرد. همچنین برای هر روز اکران، گزارشی با عنوان روزنامچه فجر به مخاطبان ارائه خواهد شد که گزارشی از فیلم‌های اکران شده (در سانس اصحاب رسانه و منتقدان) خواهد بود. انتشار نقدهای فنی از منتقدانی با دیدگاههای متفاوت به مخاطبان کمک خواهد کرد تا داوری جامع‌تری نسبت به تازه‌ترین آثار فیلمسازان ایرانی داشته باشند. لازم به تذکر و تأکید است، انتشار این نقدها لزوماً در تمام جزئیات آن، بازتاب‌دهنده نظر مشرق نیست.

*****

نقد شماره ۲۴: فیلم «۲۳ نفر» - مهدی جعفری

نویسنده: میثم رشیدی مهرآبادی

چند سالته؟

-پونزده سال

-کلاس چندمی؟

-دوم راهنمایی

-پدرت چه کاره ست؟

-پدرم به رحمت خدا رفته.

-پس چرا اومدی جبهه؟ به زور فرستادنت؟

-بله!

-یعنی چطور به زور فرستادنت؟

-یعنی می خواستم بیام جبهه؛ ولی فرمانده هامون نمی ذاشتن. من هم به زور اومدم.

خبرنگار عراقی وا رفت. هر چه بافته بود، پنبه شد. میکروفن را برد بالا و محکم کوبید بر سر محمد!

۴ سال پیش بود که انتشارات سوره مهر خاطرات احمد یوسف زاده (یکی از ۲۳ نفر) را چاپ کرد اما نمی دانست که این نهال، شاخ و برگ گسترده ای پیدا می کند. ۲۳ نفر، نوجوانانی بودند که به خاطر سن و سال کم شان از بین دیگر اسرا جدا شدند تا برنامه ای تبلیغی برایشان تدارک دیده شود. آنها را به کاخ صدام بردند و در مقابل دوربین های تلویزیونی، با لباس هایی تمیز و مرتب از آنها فیلم گرفتند تا مثلاً بگویند جمهوری اسلامی ایران، کودکان و نوجوانان را به زور به جبهه ها می فرستد!

نهالی که «احمد یوسف زاده» با کتابش کاشت، در برنامه «ماه عسل» برگ و بار گرفت. چندی بعد، کتاب «ملاصالح» که حاوی خاطرات حاج صالح قاری (مترجم ۲۳ نفر) بود را انتشارات شهید کاظمی منتشر کرد. تعداد دیگری از آن ۲۳ نفر هم خاطرات شخصی شان را نوشتند که از بین آنها می شود به کتاب «از مشهد تا کاخ صدام» (حاوی خاطرات محمود رعیت نژاد) از سوی نشر ستاره ها اشاره کرد. این نهال چهار ساله حالا به همت سازمان هنری رسانه ای اوج، به فیلمی سینمایی تبدیل شده که یکی از فیلم های منتخب از سوی تماشاگران جشنواره است.

«مهدی جعفری» ۳۵ سال پیش در فیلم «آخرین شناسایی» با موضوع دفاع مقدس، دستیار کارگردان بود و حالا شاید مدیریت فیلمبرداری او در فیلم «به وقت شام» باعث شد تا مدیران سازمان اوج برای چنین پروژه ای به او اعتماد کنند.

مهدی جعفری بیشترین تجربه سینمایی را در سمت مدیریت فیلمبرداری داشته و فیلم های رنگارنگی را قاب بندی کرده است. از «یک خانواده محترم» با مضمون ضدانقلابی گرفته تا «دهلیز» و «خجالت نکش» با مفاهیمی اخلاقی و خانوادگی. همین رنگارنگی، انتخاب جعفری برای پروژه سختی مثل ۲۳ نفر را با تردیدهای زیادی در بین منتقدین روبرو کرده بود. اما حالا که محصول کار او را روی پرده سینما می بینیم، می شود گفت این بار، سرمایه سازمان اوج، تا حدود زیادی به سود رسیده است. البته ملاک از سود، فیلمی سینمایی است که تماشاگر را تا دقیقه آخرش همراه می‌کند و انتخاب خط روایی اش از نگاه ملا صالح، به خوبی انتخاب شده است. و الا سود اصلی را باید در زمان اکران فیلم دید و امید داشت که در زمان مناسبی اکران شده و با تبلیغات مناسب و هدفمند؛ گیشه را تا اوج فروش بالا ببرد.

پرداخت شخصیت ۲۳ نوجوانان در یک فیلم ۹۰ دقیقه ای کار راحتی نیست و شاید تا حدودی غیر قابل اجرا باشد اما این اثر با هوشمندی به سراغ «ملا صالح» در نقش مترجم این گروه رفته تا بتواند در حدود زیادی بار دراماتیک فیلم را به دوش بکشد.

خواندن کتاب خاطرات ملا صالح و نشستن پای صحبت های او نشان می دهد که برای سرگذشت او و فراز و نشیب های زندگی اش می شود فیلمی مستقل ساخت اما جعفری در این فیلم، به اندازه ای به زندگی او نزدیک شده تا بتواند خرده روایت هایش از ۲۳ نوجوان اسیر را پیش ببرد.

مهدی جعفری با سابقه اش در مدیریت فیلمبرداری، از ظرفیت های دکور و صحنه به همان اندازه غافل مانده که در سکانس های جنگی. سالها پیش، موفقیت یک کارگردان را به مدیر فیلمبرداری فیلم هایش منسوب می کردند و حالا مدیران فیلمبرداری که روی صندلی کارگردانی می نشینند، سرشان بی کلاه مانده است!

پیام اصلی ۲۳ نفر، که چند بار در طول فیلم گفته می شود؛ «بزرگ یعنی کِی؟ بچه یعنی کی؟» است اما فیلم، بعد از خروج ۲۳ نفر از استخبارات عراق در بغداد، مسیر خود را به یکباره و ناگهانی در جاده ملا صالح ادامه می دهد. سکانس پایانی فیلم از حال و روز ملا صالح اگر چه بار حسی خوبی به فیلم داده اما وصله ای ناجور در فیلمی است که قرار است به ۲۳ نفر بپردازد.

با این همه باید خدا را شکر کرد، فیلمی که ۱۳ مهرماه سال جاری با حضور سردار حاج قاسم سلیمانی کلید خورد، حالا اثری است که می شود آن را تبلیغ کرد و درباره اش به خوبی نوشت.




انتهای پیام/
لینک مطلب: http://enghelab-news.ir/News/item/609