* با سلام و عرض ادب؛ تشکر از شما به جهت اینکه حاضر شدید با رسانه فکرت مصاحبه نمایید. بهعنوان سؤال اول منظومه فکری استاد محمدحسین فرجنژاد چگونه قابل توصیف است؟ لطفاً در این باره توضیح دهید:
صحبت کردن پیرامون منظومه فکری استاد محمدحسین فرجنژاد بسیار سخت است و در حد وُسع ما نیست؛ لکن به دلیل شرایط آنچیزی که در بضاعت دارم را انجام خواهم داد. اگر بخواهیم درباره منظومه و حوزه اندیشه استاد فرجنژاد صحبت کنیم، باید به ابعاد مختلفی اشاره داشته باشیم. منظومه فکری محمدحسین، منظومهی فکری امامین انقلاب بود. در ذیل این منظومه اتفاقات مختلفی افتاده است که این ذوابعاد بودن را بهتر و بیشتر نمایان میسازد. محمدحسین در مباحث و جلسات مختلف، محور اصلی بیانات و سخنرانیهای خود را به کلیدواژه «تمدن اسلامی» و افق نگاه انقلاب اسلامی به سوی تمدن نوین اختصاص میداد و سعی میداشت از واژگان کلیدی ارائه شده رهبری استفاده نماید.
* ابعاد اندیشه استاد فرجنژاد چگونه بود؟ اگر ممکن است فهرستی از ابعاد را نام ببرید.
ابعاد شخصیتی محمدحسین در چندین عنوان کلی قابل بیان و توصیف است که عبارتند از:
* طرح و برنامه استاد فرجنژاد چگونه بود؟
طرح و برنامه استاد فرجنژاد، راهبردی و منطبق بر یک اصول آیندهپژوهی و سند چشماندازی بود که قوهی عاقلهی این سند، خود شخصیت محمدحسین بود. بر اساس مطالعات زیاد، دسترسی به منابع و نگاه حکمتی استاد به مجموعهای از رشتهها و اینکه سعی داشت در این رشتهها سواد خود را افزایش دهد. (۲۰ رشته) در همهی طراحیهای استاد، قطعاً بحث غربشناسی قوی و پررنگ بود و گاهاً در جلسات خصوصی پیرامون چهرههای مشهور و سخنران دانشگاهی، سیاسی و مذهبی مباحثی را مطرح میکرد که این اساتید با وجود مشهور بودن، وجه دشمنشناسی بسیار ضعیفی دارند. لذا این اساتید، در این مرحله دچار کمبود تحلیل میشود و نمیتواند تحلیل درستی داشته باشد و کم میآورد و در نهایت به آن شخصیتی تبدیل میشود که نباید شود. ایشان در سال اول در مدرسه تیزهوشان درس خواند و به اذعان خودش، در سال بعد از این مدرسه فرار میکند؛ چرا که احساس و درک او از محیط علمی و علمزدهی خاص یزد پیدا کرده بود (او مخالف وضع فعلی کنکور و مخصوصاً یزد بود) و مخالفت خود را با این قداست و اصالت تستزنی برای بچهها (رفتن به رشتههای تجربی و ریاضی جهت آینده روشن) به روشنی نشان میداد. به همین دلیل آن ایام، فضای مدرسه تیزهوشان دارا یک غلبهای بود که استاد فرجنژاد از این فضای سکولار علمی فرار کرد و به حوزه رفت.
این استاد انقلابی، یک اردو در دانشگاه آزاد طراحی کرد (کانون جنش نرمافزاری محبان زهرا) و اعضای آن طلاب و دانشجویان شهر یزد بودند. یکی از محورهای این اردو «سکولاریسم پنهان در نظام تعلیم و تربیت» بود و تمامی اساتید و سرفصلهای این دوره با محوریت این حوزه تنظیم و اجرا شد.
در یکی از دورهها، به موضوع «طب اسلامی» پرداختیم و به همراه خودمان حدود ۲۰ دانشجوی پزشکی به همراه داشتیم. سرفصلها نیز در دورهها عمدتاً پسوند «اسلامی» داشت. (فلسفه اسلامی، اقتصاد اسلامی، پزشکی اسلامی) به یاد دارم در آن سال، یک روز کامل در تهران این گروه (اعم از بچههای پزشکی، دوستان طلبه و دانشجو) با آقای خیراندیش گذراندند. یک روز دیگر نیز استاد فرجنژاد با آقای آلاسحاق هماهنگی کردند و بچهها به دفتر ایشان رفتند. البته یک شخصیتی دیگری نیز فراهم شد که بچهها با آقای بهاءآبادی که طبشهودی را کار میکرد، دیداری داشته باشند.
ثمرهی این دوره برای دانشجویان پزشکی، انتخاب باانگیزهی رشته طب سنتی – ایرانی در دوره تخصص بود. دکتر حامد هوشنگ از قاریان قرآن و پزشک عمومی در این اردو بود. زندگی این پزشک در این اردو دچار تغییرات اساسی شد. لذا بچهها در این اردوهای شتابدهنده با یک فضا و اتمسفر جدیدی آشنا میشدند که خلاف آنچه بود که در دوران زندگی دیده بودند.
* منش و رفتار محمدحسین در زندگی و خانواده خود چگونه بود؟
منظومه فکری استاد فرجنژاد و سیره زندگی او در خانواده جایگاه ویژهای داشت. با وجود پرمشغله بودن، ارادت و احترام ویژهی ایشان به همسرشان زبانزد بود. بهراحتی و به اندک بهانهای، از فرزند اولش (علیرضا) و کارهای هنری همسرشان تعریف و تمجید میکرد. من به اتفاق خانواده در یک سفر دو روزه به قم رفتم و با ایشان تماس گرفتم که برای ناهار به منزل شما خواهیم آمد. سپس به آقای فرجنژاد اشاره کردم که به بیرون برویم و ناهار را تهیه کنیم؛ یعنی این مخالف مهماننوازی ایشان نبود. در خاطرات شهید بهشتی نیز خواندهایم که ایشان وقتی با مهمان سرزده میرفت، ملزومات آن مهمانی را خود تهیه میکرد. خانوادهی من پیرامون محیط خانه، سبک و سیاق زندگی آنها تعجب کرده بودند؛ لکن در عین شلوغی و عدم آسایش، آرامش کافی برای اعضای خانواده فراهم بود.
ایشان یک روزی خطاب به من گفت: به همسرم گفتهام که پول ندارم، نخواهم داشت و نمیخواهم داشته باشم، حال آیا با این سه شرط من حاضری زندگی کنی؟ (این حرف در فضای جامعه فعلی عجیب است) استاد فرجنژاد بهشدت قائل به رزق و روزی بود. او خاطراتی تعریف میکرد و جملاتی را به زبان میآورد که ما کنجکاوی نمیکردیم. ایشان در جشنواره حضرت علی اکبر (ع) جوان برتر شد و به سفر حج رفت. یک روز خطاب به من گفت: من پول نداشتم ولی خدا پول را روی حیات خانهام انداختند! این استاد از ماجرای مستبصران سیستان و نخورن ۴۰ روز گوشت تعریف میکرد که در حال تلف شدن از گرسنگی بودند، که گربه کیسهی گوشتی از جایی برداشته بود و از پشت بوم خانهی آن رد میشود و به پایین میاندازد. (استاد فرجنژاد بر روی این مباحث مانوری نمیداد و در جلسات بسیار خصوصی آنها را مطرح میکرد)
برای یک جلسهای از او دعوت کردیم تا به یزد بیایید و تمایل داشتیم برایش بلیت قطار تهیه نماییم، اما ایشان قبول نکرد. با خانواده از ساعت ۸ صبح تا ۱۴ عصر در میدان هفتاد و دو تن قم میایستد تا به آن جلسه بیاید؛ لکن در ساعت ۱۴ با من تماس گرفت و گفت ماشین گیرم نیامده است. اینها اتفاقاتی بود که انسان را اذیت میکرد و توان جبران آن با هیچروشی نبود.
* دالِ مرکزی اقدامات استاد فرجنژاد در چه عرصهای میتواند قرار گیرد؟
اگر بخواهیم دالِ مرکزی کل کارهای استاد فرجنژاد را پیدا نماییم و دست بر روی یک نقطه بگذاریم (مثلاً بحث کتاب، علوم انسانی، بینالملل، حرکت دانشجویی، گفتمان انقلاب و…) به نظر من، دالِ مرکزی منظومهی اقدامات این استاد، تربیت نیروی انسانی طراز انقلاب اسلامی بود. البته هیچگاه از این کلیدواژه استفاده نمیکرد و بهشدت کارهایش غیرمستقیم بود و به این سمت میرفت.
هرکس که با استاد فرجنژاد رفت و آمد داشت، ایشان برای او افقی باز میکرد که این افق انتهای آن تمدن اسلامی و ظهور بود. مسیر نیز تا حدودی ترسیم میشد و میگفت که باید در فلان رشته باسواد شوی و برای محقق شدن این امر باید این ۲۰ کتاب خوانده شود و تحصیلات و جایگاه خود و خانواده را به جایگاه خوبی برسانی؛ بنابراین این افق ترسیمشدهی ایشان برای بقیه، بسیار انگیزشی بود و به همگان گوشزد میکرد که حواستان به انقلاب باشد چرا که کارهای زیاد روی زمین مانده داریم. لذا افق و وسعت دید و نگاه امیدوارانهای که مبتنی بر واقعیت و کار و تلاش بود، در ایشان مشهود و نمایان بود و همگان استفاده میکردند. شهر قم برای این استاد بهشدت اصالت داشت و معتقد بود که این شهر باید پایگاه علمی جهان تشیع باقی بماند و تقویت شود. او نسبت به قم در انتخابات، در موضعگیری علما و در موضعگیری مراجع تعصب داشت. البته نقدهایی نیز داشت، اما رعایت میکرد.
او منتقد وضع فرهنگی حاکمیت نسبت به ساختارها و نهادها بود. با آن انگیزه، شتاب و توانایی که داشت، بسیاری از شاگردانش با یک پروپوزال و طرح پژوهشی، پولهای چندین و چندصد میلیونی از نهادها أخذ کرده بودند؛ لکن ایشان اهل چنین کارهایی نبود.
* از ناملایمتیهایی که نسبت به استاد فرجنژاد از سوی برخی دستگاههای اجرایی و اشخاص گردید، توضیح دهید.
افراد زیادی بودند که با استاد مرتبط میشد و تأثیر میپذیرفتند و زندگیشان دچار تغییر میشد. (در انتخاب رشته، شغل و…) از یکجایی به بعد که بچهها رشد پیدا میکردند و به ادامه دادن و مطالعه میپرداختند، بیمعرفتیهایی نسبت به استاد پیدا کردند. او از سوی چندین مرکز علمی پیشنهاد هیئت علمی شدن داشت؛ لکن به دلیل اینکه شهر قم برای او از اهمیت والایی بود، آن پیشنهادات را رد کرد و تصمیم به ماندن در قم داشت. همچنین پرستیژ نداشتن استاد فرجنژاد یکی از مهمترین انتقاداتی بود که از سوی شاگرد و مرتبطان، به سوی او روانه بود. امروزه ما نمیتوانیم استاد فرجنژاد را به عنوان یک الگو به جامعه معرفی نماییم؛ لکن میتوان او را به عنوان یک عامل انگیزشی معرفی نماییم. کسی که با خواندن زندگی و شنیدن روایات مربوط به ایشان، حداقل اتفاقاتی که در عالم میافتد، آن احساس قیام است و موجب میشود که ما نیز خودمان تلاش کنیم و در این مسیر گام برداریم. یک روز در مشهد خطاب به استاد فرجنژاد گفتم نمیخواهید وصیتنامه بنویسید، فوراً داغ کرد و گفت وصیتنامهی من کتابهایم است و اگر میخواهد وصیت من را بخوانید، به سراغ کتابهایم بروید.
* به عنوان سؤال آخر، زمان شنیدن خبر ناگوار پرواز ایشان به همراه خانوادهشان به سوی آسمان، عکسالعملتان چگونه بود؟
ایام تعطیلات عید قربان بود و ما در خانه پدری در روستا جمع بودیم. دسترسی به گوشی و اینترنت نداشتم. تماسی از طرف یکی از دوستان شد و این خبر را دادند، من گفتم این خبر شدنی نیست. فوراً خودم را به منطقهای رساندم که اینترنت باشد. بعد از چک کردن گروههای مجازی، پیامهای تسلیت را دیدم. همسرم را صدا زدم و خبر را رساندم. شاید این خبر جزو اولین خبرهای بد زندگیم بود. به هیچ شکل نمیتوان این مرگ را مرگی طبیعی دانست و قابل جمع نمیباشد و خوب است نام رحلت شهادتگونه بر آن بنهیم.
* سپاسگزاریم از وقتی در اختیار ما قرار دادید.
لینک مطلب: | http://enghelab-news.ir/News/item/5778 |