سید محمدمهدی موسوی
در آستانه روز خبرنگار و به یاد مرحوم "محمد رستملو"؛
طلبه خبرنگاری که شیفته آموختن بود / روزت مبارک محمد جان!

در طول بیش از ۱۵ سال رفاقت، در اثنای انبوه فعالیت های رسانه ای، آنچه در وهلهی نخست توجهم را به خود جلب می کرد، شوق به آموختن و شیفتگی اش در مسیر بهتر و حرفه ای شدن بود، آن هم در تراز یک طلبه خبرنگار که دل در گروی آرمان های مقدس انقلاب اسلامی دارد.
در آستانه روز خبرنگار، اگر می خواستم لیست خبرنگارانی را تهیه کنم که واجد خصیصه هایی چون تعهد، اخلاص، تلاش برای بهتر شدن و رویکرد حرفه ای و در عین حال علاقهمند و حساس به مبانی دینی و انقلابی باشند، یقیناً نام "محمد رستملو" در بالای آن لیست قرار می گرفت.
قلم خبرنگار را آینهی حقیقت توصیف می کنند؛ قهرمانِ بی ادعایی که در مسیر آگاهی بخشی و روشنگری، از موج ناملایمتی ها و کم مهری ها عبور می کند تا رسالت خویش را به درستی جامهی عمل بپوشاند.
این جملات شاید برای عده ای به سان عباراتی کلیشه ای جلوهگری کنند اما دوستان و نزدیکان "محمد" تصدیق می کنند که درباره او این توصیف ها، از جنس حقیقت بوده است.
در طول بیش از ۱۵ سال رفاقت، در اثنای نشستهای خبری و یا همایش ها و برنامه های رسانهای که توفیق هم صحبتی و همکاری پیدا میکردیم، آنچه در وهلهی نخست توجهم را به خود جلب می کرد، شوق به آموختن و شیفتگی اش در مسیر بهتر و حرفه ای شدن بود، آن هم در تراز یک طلبه خبرنگار که دل در گروی آرمان های مقدس انقلاب اسلامی دارد و از خانواده ای روحانی و مذهبی از خطه شمال غرب کشور به آشیانه اهل بیت(ع) آمده است.
این اواخر در شبهجلسه ای در خبرگزاری حوزه، قرار بر اجرای یک کار مشترک در زمینه تولید محتوای رسانه ای بود که بی تعارف و اغراق، از شور و شوقش برای به ثمر رساندن آن پروژه آن هم با وجود مرارت های ناشی از بیماری و البته مضیقه های مالی، انگیزه گرفتم و در عین حال حالتی از خجالت در من عیان شد که چرا گاهی، یکی مثل من، از بابت برخی سختی های مرسوم در وادی فعالیت های رسانه ای، به دنبال پا پس کشیدن از انجام کارهاست و این وسط، انجام وظیفه و دل سپردن به تعهد دینی و انقلابی چه میشود.
در میانه گپ و گفت های دوستانه، هرگاه که در بحث های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی، صحبت از حضرت آقا و بیانات ایشان می شد، تعصب و حمیتش در پیگیری کلام و مواضع رهبری، جایگاه خاصی داشت، ضمن آن که ناراحت بود از این که برخی به ظاهر انقلابی از یک سو و عده ای نادان یا مغرض از سوی دیگر در حق سکاندار حکیم و مظلوم انقلاب، جفا و بلکه نامردی می کنند.
در آستانه هفدهم مرداد، دلم دوباره هوایت را کرده رفیق نیمه راه و شرمندگی برایم ماند تا همیشه از این بابت که در دوره سخت مریضی ات، نتوانستم مرهمی باشم بر رنج هایت.
می دانم که این اواخر در مواجهه با برخیها چقدر اذیت شدی، کما این که گوشه ای از آن را اخویات برایم بازگو کرد، اما یقین دارم که در نهایت عاقبت بخیر شدی و مگر از نشانه های عاقبت بخیری جز این است که وقتی از این جهانِ فانی می روی، مردم در نبود جسم خاکی ات، اشک افشان باشند و همه بر پروندهی کاری و سبک زندگی توأم با صدق و صفایت مُهر تأیید بزنند!؟
هوای این روزها، هوای حسین(ع) است و اربعین. می دانم که روحت با سیل عشاق الحسین(ع) در مسیر مشایه است و امید دارم که منِ محروم از این سفر را در این گذر عاشقی نیز دعا کنی، محمد جان!
انتهای پیام/
نظرات شما